اصول و قواعد طراحی و ترکیببندی نما
نویسنده : لادن مصطفی زاده
کارشناس ارشد برنامه ریزی شهری، کارشناس معماری
تناسبات[۱]: منظور از تناسب نما، نسبت میان ارتفاع به عرض آن قطعه است.
قطعات از لحاظ تناسبات در سه دسته قرار میگیرند:
نماها و بالاخص چیدمان آنها در کنار یکدیگر در جهار سطح پایه[۲]، بدنه[۳]، بالا[۴] و تاج[۵] مورد استفاده قرار میگیرند.
نظم[۶]: در واقع شکل و تطابق با همخوانی کل است نسبت به چند جزء و باز هم خوانی این اجزاء نسبت به کل
وحدت[۷]: نقش و وظیفه طراحی به دست آوردن نوعی نظم از میان بی نظمی است. معمار از تناسب و توازن جهت رسیدن به نظم و وحدت در اثر خود استفاده میکند.
نظریه گشتالت: گشتالت کلمهای آلمانی است به معنای فرم، این نظریه به ما میآموزند که آنچه از یک جسم به صورت کل درک میشود با آنچه از مجموع تک تک اجزای آن درک میشود متفاوت است و به هم مرتبط نمیباشد.
این نظریه در بخشهای زیر بیان میشود: قانون همجواری، قانون تشابه، قانون امتداد، قانون شکل خوب، قانون شکل و زمینه، قانون تکمیل و دوگانگی.
مقیاس[۸]: در معماری، مقیاس به اندازه چیزی در قیاس با یک مرجع استاندارد و یا چگونگی درک ما از اندازه چیزی نسبت به چیز دیگر اطلاق میشود.
ارتباط یا مجاورت: مهمترین عوامل موثر در ایجاد ارتباط شکلی میان دو بنای مجاور در نمای شهری، رابطه میان تناسب اجزا و اشکال روزنهها، ورودیها، سطوح پرنما، پیوستگی خطوط نماها و مواردی دیگر مانند رنگ و ترکیب مصالح میباشد.
ریتم[۹]: ریتم که معمولا با موسیقی مرتبط میباشد، تکرار یک عنصر در طراحی است[۱۰].
عناصر تشکیل دهنده نما
در طراحی نما چه به صورت مجزا و چه در ارتباط با کل لازم است به عناصر تشکیل دهنده نما توجه ویژه داشت. این عناصر عبارتند از:
الحاقات نما، جزء عناصری هستند که جزء طرح اولیه ابنیه نبوده و بعدا بر اثر نیاز مالک یا ساکن به مرور زمان به ساختمان الحاق شدهاندو تاثیر بسزایی در شکل منظر شهری ایجاد میکنند[۱۱].
توقعات از نما (به گفته هارالد دیلمان و همکارانش)
هارالد دیلمان و همکارانش توقعاتی از نما را بیان کردهاند که میتوان به صورت زیر بیان کرد:
نما به عنوان محافظ: اولین و قدیمیترین وظیفهای که نما به عهده دارد، وظیفه محافظت از انسانها در مقابل تهدیدهای بیرونی است. انسان برای حفاظت خود در برابر عوامل جوی و اقلیمی از یک طرف و حیوانات موذی و انسانهای مزاحم از طرف دیگر، فضایی به نام خانه را برای خود ایجاد کرد.
تا زمانی که خانه برای ساکنان آن نقش حفاظ را بر عهده داشت و آن را برای محافظت خود در برابر تهدیدهای بیرونی میخواستند، نماسازی مفهومی نداشت. ساختمانهای مسکونی دیوارهای محکم و یکپارچهای محصور شده بودند که با حداقل نفوذی به بیرون بدنه تشکیل یک فضای عمومی را میدادند و نماسازی برای ساختمانهای مسکونی به مفهوم امروز آن نبود. چون نمای ساختمان حداقل منفذ را به بیرون داشت جلوی باد و باران، گرما و سرما و نفوذ عوامل حیوانی و انسانی را میگرفت، ولی ساختمان را از نور و تهویه لازم محروم میکرد. رفته رفته نیاز به این مواهب بیشتر شد و در نتیجه ایجاد روزنه در دیواره افزایش یافت، نیاز به پوسته سومی برای حفاظت بیشتر شد.
نما به عنوان رابط: با آنکه نما وظیفه داشت حایلی بین انسان و تهدیدهای خارجی باشد، ولی میبایست نقش ارتباط میان درون و بیرون، خصوصی و عمومی، خلوت و شلوغ، مصنوعی و طبیعی را ایفا کند. انسان نیاز به نور و تهویه داشت و محتاج ارتباط با طبیعت و جامعه بود. او میخواست گذر زمان و تغییر و تحولات جامعه را دنبال کند. برای همین نما تبدیل به رابط میان درون و بیرون شده، باید ورود نور، هوا و میهمان را به داخل تامین کرده، امکان دید خوبی را به بیرون ایجاد میکرد. روزنهها (در و پنجرهها) که عنصری از نما بودند این نقش را به عنوان رابط فیزیکی و بصری به عهده گرفتند.
نما به عنوان یک معرف: نما تنها وظیفه حفاظ و یک رابط درون و بیرون باقی نماند. از زمانی که لباس فرد معرف شخصیت وی پنداشته شد، خانه نیز به مثابه “لباس دوم” میبایست، معرف شخصیت، ارج و مقام اجتماعی مالک خود باشد.”در معماری غرب نما یا فاساد دارای حالت نمایش است؛ بدان صورت که در همان وهله اول کسی را که پشت آن زندگی میکند، نشان میدهد. همه چیز معرف و نشانه شخصیت خانوادگی است، همه چیز طبقه اجتماعی و مالکیت صاحبخانه را نشان میدهد.
نما به عنوان جزیی از یک کل: ما در فضای شهری با یک بنا و نمای آن روبرو نیستیم، بلکه با بناها و نماهای آنها روبروییم یعنی ساختمان جزیی است از یک کل به نام فضای شهری است. اگر ساختمان زیبا باشد به کل شهر اثر میگذارد و اگر ساختمان زشت باشد تاثیرش در کل شهر جاریست. ساختمان امروزه یک موجود منزوی نیست که تمام توجه طراح و مالک به آن جلب شود بلکه باید با حفظ شخصیت و اعتبار خود عنصری از یک جامعه وحدت یافته باشد. اغتشاش در چهره شهر یک پدیده نوین است. یک پارچه و یکدست بودن ساختمانهای مسکونی و مصالح یکنواخت مورد استفاده در دیوار خانهها، فضاهای عمومی علت درونگرایی ساختمانها در یونان و روم باستان هستند[۱۲].
دسته بندی مصالح و روشهای نماسازی در دورههای مختلف معاصر
با بررسی ساختمانهای مختلف با قدمتهای گوناگون میتوان تغییر و تحول نوسازی را به دستههای زیر تقسیم کرد:
نماهای آجری (۱۳۰۰ تا ۱۳۳۰): آجر از مصالح بسیار رایج در معماری گذشته ایران بوده و هنوز نیز رواج دارد.
نماهای سیمان شسته (۱۳۲۰ تا ۱۳۵۰): یکی دیگر از روشهای نماسازی که در دهههای دوم و سوم رواج بسیار پیدا کرد، استفاده از اندودهای سیمانی خصوصا سیمان شسته در پوشاندن نماها بود.
سنگهای صیقلی (۱۳۴۰ تا ۱۳۶۰): استفاده از سنگهای ساختمانی تزئینی صیقل داده شده تقریبا در دهههای چهارم و پنجم رواج بسیار زیادی یافت به طوری که اصطلاح نمای سنگی به عنوان یک ارزش برای بنا محسوب شد و سنگ محبوبیت بسیار زیادی پیدا کرد.
دیوار پردهای (۱۳۵۰ تا ۱۳۶۰): این روش اجرای نما که کاملا صنعتی است و در دهه ۷۰ میلادی همزمان با بحران مصرف انرژی در غرب به عنوان عایق حرارتی رواج یافت که شامل خطوط عمودی است از پروفیلهای فلزی و پانلهایی که مانند پرده از نمای اصلی بنا آویزان میشدند.
آجر سه سانتی (۱۳۶۰ تا ۱۳۷۰): پس از انقلاب به علت بازگشت به ارزشها و هویت ایرانی- اسلامی از یک طرف و عدم ورود مصالح جدید ساختمانی از خارج از کشور از طرف دیگر، آجرهای ۲ سانتی متری سفالی برای پوشش نماها رواج بسیار زیادی یافت.
نماهای سراسر شیشه انعکاسی (۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵): یکی از روشهای نماسازی که کاملا تقلیدی و وارداتی و تحت تاثیر ژورنالیستی غربی است، پوشش کامل نما با شیشه و پروفیل است که در نیمه دوم دهه ۷۰ همه گیر و در سالهای اخیر بسیار رواج یافته و به حد نگران کنندهای رسیده است. یکی از علل همه گیر شدن این روش نقص ضوابط نماسازی در کشور است. در اینگونه نماسازی به مسائل اقلیمی، مصرف انرژی و حتی زلزله توجهی نمیشود.
نماهای آلومینیومی (۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵): پوشش نمای خارجی بناها با ورقههای آلومینیومی در سال اخیر نیمه اول دهه ۸۰ بسیار زیادی یافته و نصب و اجرای آن نیز نیاز به نیروی فنی ماهر و متخصص دارد[۱۳].
احکام سلبی (الزامات) در بکارگیری مصالح در نما
احکام ایجابی (اقدامات) در بکارگیری مصالح در نما
توصیهها در بکارگیری مصالح در نما
توصیههای عمومی در بکارگیری مصالح در نما
[۱] Proportion
[۲] Base or Ground Level
[۳] Body
[۴] Top
[۵] Cornice
[۶] Order
[۷] Unity
[۸] Scale
[۹] Rhythm
[۱۰] قربانزاده، مریم و دیگران، بررسی ضرورت و میزان بهرهمندی نماهای ساختمانهای مسکونی معاصر از اصول معماری بومی (نمونه موردی: نماهای مسکونی شهر بجنورد)
[۱۱] قربانزاده، مریم و دیگران، بررسی ضرورت و میزان بهرهمندی نماهای ساختمانهای مسکونی معاصر از اصول معماری بومی (نمونه موردی: نماهای مسکونی شهر بجنورد)
[۱۲] ویکیپدیا
[۱۳] قربانزاده، مریم و دیگران، بررسی ضرورت و میزان بهرهمندی نماهای ساختمانهای مسکونی معاصر از اصول معماری بومی (نمونه موردی: نماهای مسکونی شهر بجنورد)
[۱۴] معاونت شهرسازی و معماری شهردار تهران، راهنمای طراحی و کنترل نماهای شهری، ۱۳۹۳٫